آلبوم



the-grinch

مرد تنها و ناراحتی میخواهد خود را تبدیل به بابانوئل(santa claus) کند و شبانگاه در شب عید به شهر یاروکده حمله کرده و به جای کادو‌ دادن وسایل و کادوهای کریسمس را بد، در این هنگام دختری به نام سیندیلو (Sindiloo) آرزویی دارد که می‌خواهد به بابانوئل بگوید. شب، هنگامی که گرینچ میخواهد خانه ها را خالی کند به آخرین خانه‌ی یاروکده میرسد. سیندیلو در آخرین خانه‌ی شمالی یاروکده زندگی می‌کرد او برای بابانوئل تله ای در خانه خودشان گذاشته بود تا آرزویش را به بابانوئل بگوید، گرینچ در تله گیر می افتد و سیندیلو به او آرزویش را می‌گوید. هنگامی که گرینچ او را به رخت خواب میبرد، سیندیلو به او می‌گوید کاشکی میشد بیای و کریسمس رو با ما جشن بگیری، با ما یارو ها آواز بخونی. اگه موقع آواز خوندن، چشمات رو ببندی، کل بدی‌ها از دلت پاک میشه.» و بعد دختر خوابید. فردا صبح موقعی که گرینچ میخواست کادو ها را از بالای دره پرتاب کند، چشمش را بسته و به صدای آواز گوش می‌دهد، درد تنهایی و ناراحتی‌اش از بین میرود و با یارو‌ها کریسمس را جشن می گیرد و کادوهایشان را پس می‌دهد.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها